به گزارش خبرگزاری فارس یدالله جوانی در یادداشتی تحت عنوان «تروریست کیست؟» نوشت: پارلمان اتحادیه اروپا دست به یک اقدام خصمانه و نابخردانه علیه ملت بزرگ ایران زد و به قرار گرفتن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی رای مثبت داد و به موازات آن فضاسازی سنگین رسانهای را علیه این نهاد رسمی و قانونی جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در اصل ضرورت مبارزه با تروریسم و سازمانها و گروههای تروریستی نباید تردید ایجاد کرد؛ چرا که تروریسم پدیدهای خطرناک و برهم زننده امنیت، ثبات و آرامش ملتها و دولتهای مستقل و مردمی در جهان است؛ اما پرسش اصلی آن است که چه کسانی تروریست هستند و سازمانها و گروههای تروریستی کدامند و کدام دولتها و کشورها در دهههای گذشته از تروریسم و تروریستها حمایت کردهاند؟ اساساً معیار و ملاک برای تروریسمشناسی چیست و چگونه میتوان یک سازمان و گروهی را سازمان تروریستی معرفی کرد؟ چندی پیش دولت آمریکا و هفته گذشته هم پارلمان اتحادیه اروپا، رای به قرار گرفتن سپاه را در فهرست گروههای تروریستی دادند.
به راستی ملاک و معیار آنان برای این اقدام چیست؟ آیا از نظر حقوق بینالملل این نوع اقدامات پذیرفتنی است و به صلح و امنیت جهانی کمک میکند؟یا بدعتهای خطرناک و با پیامدهای خطرناکتر برای امنیت و آرامش در جهان و به ویژه در منطقه راهبردی غرب آسیاست؟ به طور قطع، از منظر قواعد و مقررات بینالملل نه آمریکا و نه پارلمان اتحادیه اروپا مرجعیت و صلاحیت برای شناسایی و معرفی سازمانهای تروریستی را ندارند.
طبق ماده ۳۹ منشور سازمان ملل، تعیین و شناسایی سازمانهای تروریستی با شورای امنیت است و اقدامات یکجانبه دولتهای عضو در این راستا بر اساس بند هفتم از ماده ۲ منشور سازمان ملل فاقد وجاهت قانونی است. هر نوع تعریفی که برای تروریسم داشته باشیم، سپاه پاسداران که مولود انقلاب اسلامی به شمار میآید؛ آن هم یک انقلاب 100 درصد مردمی و دارای جایگاه رسمی در قانون اساسی به عنوان بازوی قدرتمند دفاعی ملت ایران با کارنامهای درخشان، هرگز ماهیت تروریسم ندارد؛ اما سازمان منافقین که در همان سالهای اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل ملت ایران و نظام نوپای جمهوری اسلامی برخاسته از آرای ملت به اسلحه دست برد و حدود ۱۷ هزار نفر را در ایران ترور کرد، به طور قطع یک سازمان تروریستی تمامعیار است.
گروهکهایی چون کومله و دموکرات که با رویکرد تجزیهطلبانه در کردستان جنایتهای بیشماری را از قبیل ترور و بمبگذاری و ایجاد رعب و وحشت برای مردم، به ویژه در دهه 60 مرتکب شدند، گروههای تروریستی هستند.
در سالهای اخیر، در منطقه گروههای تروریستی خطرناک حتی برای همه جهانیان، همانند داعش به جنایت دست زدند و هیچ کس در تروریست بودن گروههایی، چون داعش نمیتواند تردید ایجاد کند.
سپاه در ۴۳ سال گذشته همواره در برابر تروریستهای خطرناکی، چون منافقین، کومله، دموکرات و داعش ایستاده و مبارزه کرده، اما در این میان موضع آمریکاییها و اروپاییها در قبال این تروریستهای جنایتکار چگونه بوده است؟ به راستی، اگر سپاه و نیروی قدس سپاه و قهرمان بینالمللی مبارزه با تروریسم، شهید سلیمانی با مجاهدتهای خود و همرزمانش پرچم گروه تروریستی داعش را به زیر نکشیده بود، اکنون وضعیت امنیت در منطقه و جهان و حتی در اروپا چگونه بود؟ آری، سپاه و پاسداران به معنای واقعی کلمه، پرچمداران مبارزه با تروریسم بوده و در این مسیر طی 43 سال گذشته، شهدای فراوانی داشتهاند.
اما در این میان آمریکاییهای مدعی مبارزه با تروریسم، قهرمان واقعی و مرد میدان مبارزه با تروریسم، یعنی حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساندند و اروپاییهای مدعی طرفداری از صلح و امنیت در جهان، سپاه، قهرمان مبارزه با تروریسم را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار دادند! چرا؟ باید نخبگان در غرب، طرفداران و دلسوزان واقعی برای صلح، ثبات و آرامش در جهان به این پرسش اساسی پاسخ دهند که چرا آمریکا و پارلمان اتحادیه اروپا، سپاه را که کارنامه درخشانی در مبارزه با تروریسم و به ویژه مبارزه با گروهک تروریستی داعش دارد، میخواهند یک سازمان تروریستی معرفی کنند؟ آیا پاسخ جز این است که آمریکاییها و اروپاییها برخلاف ادعاهایشان، خود دولتهای تروریستی و از حامیان اصلی گروهها و سازمانهای تروریستی، همانند منافقین، کومله، دموکرات و داعش هستند؟ با وضوح و منطقی بودن این پاسخ باید گفت، نمایندگان پارلمان اتحادیه اروپا به یک حماقت متأثر از عصبانیت ناشی از شکست پروژه اغتشاشات بیثباتساز در ایران دست زده، آشکارا خود را در کنار تروریستها قرار دادند.
آیا دولتهای اروپایی هم این خطای محاسباتی را تکرار خواهند کرد یا نه؟ باید منتظر بود.
اروپاییها سخت در اشتباه خواهند بود اگر گمان کنند در همراهی آشکار با آمریکا، رژیم صهیونیستی و جریان تروریسم برانداز ضد انقلاب میتوانند بر ملت ایران، جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران تأثیر گذاشته و حرکت تمدنی انقلاب اسلامی را متوقف کنند.
دولتهای اروپایی اگر واقعبین باشند، باید از گذشته درس و عبرت گرفته و بیش از این منافع مردم خود را قربانی همراهی با آمریکا، رژیم صهیونیستی و تروریستها نکنند. البته نیک میدانیم که درد مشترک آمریکا و اروپا افول تمدنی با افت قدرت و جابهجایی مرکز ثقل قدرت جهان از غرب به آسیا در سالهای آینده است.
این یک واقعیت است که پروژه تحقق نظم نوین آمریکایی برای سده اول هزاره سوم با ماهیت یک نظام تکقطبی سلسله مراتبی با شکست کامل مواجه شد. اروپاییها در این نظم آمریکایی منافع خود را در همراهی کامل با آمریکا تعریف کرده بودند؛ چرا که تصور میکردند آمریکاییها در رسیدن به رهبری جهان برای صد سال موفق خواهند بود؛ اما اکنون با شکست کامل پروژه آمریکا، اروپاییها نیز به شدت نگران آینده خود هستند.
بر همین اساس، در اغتشاشات اخیر ایران که با برنامهریزی قبلی آن را به اجرا درآورد، همه توان، سرمایه و آبروی خود را به میدان آورد که شاید بتواند بر روند تحولات و انتقال قدرت از غرب به شرق تأثیر بگذارد، اما با شکست مواجه شد. سرویسهای غربی که سالها روی پروژه بازسازی ایران کار کرده بودند، به خوبی از نقش سپاه در به شکست رساندن این پروژه آگاهند. بنابراین، سعایت پارلمان اتحادیه اروپا نه از روی درایت و پختگی، بلکه از سر استیصال، درماندگی و سردرگمی صورت گرفت. به طور قطع این اقدام پارلمان اتحادیه اروپا حتی اگر با همراهی دولتهای اروپایی هم مواجه شود، هیچ خلل و آسیبی به ملت بزرگ ایران و فرزندان انقلابی و جان فدای این ملت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد نخواهد کرد.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: تروریست پارلمان پارلمان اتحادیه اروپا سازمان های تروریستی گروه های تروریستی مبارزه با تروریسم انقلاب اسلامی آمریکایی ها تروریست ها اروپایی ها سازمان ها دولت ها گروه ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۲۰۱۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترور برای بقا
این روزها نام فلسطین بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاده و از اقصینقاط جهان به گوش میرسد و یک جنبش عمومی برای احقاق حقوق مردم غزه آغاز شده است. البته جنایت صهیونیستها که در ماههای اخیر به اوج خود رسیده، محدود به وقایع بعد از عملیات طوفانالاقصی و ماههای اخیر نمیشود و قدمتی ۷۵ ساله دارد و مهاجرت اجباری و پاکسازی قومیتی سوغات شوم صهیونیستها در این تهاجم است.
به گزارش ایسنا، به نقل از جام جم، رسانهایشدن بخشی از جنایتهای ارتش صهیونیستی در غزه و مخابره تصاویر بیمارستانها و مراکز درمانی که تاکنون سانسور میشد همبستگی عمیقی را بین ملتهای مختلف علیه رژیم کودککش اسرائیل رقم زد و این کینه به اقدام بزرگ و ارزشمندی نظیر تظاهراتمردم وتجمعدانشجویان جهان علیه صهیونیستهامنجرشد.گزارشهای ارسالی ازدانشگاههایآمریکا یکیاز شگفتانگیزترین اخبار این روزها بود و باعث شد تا نقاب از چهره سران آمریکا کنار رفته و افکارعمومی جهان با ماهیت تروریستپرور این دولت استعماری آشنا شوند چراکه اگر حمایتهای بیدریغ کاخسفید از این رژیم تداوم نداشت، کار اسرائیل پیش از اینها یکسره شده بود و ملت مظلوم غزه قربانی زیادهخواهی صهیونیستهای غاصب نمیشدند.
مروری بر تاریخ پرفرازونشیب منطقه غرب آسیا حکایت از این دارد که کشورهای غربی ازجمله آمریکا برای بهرهمندی از مواهب و امکانات استراتژیک این منطقه، رژیمی با عنوان اسرائیل را علم کردند تا با اقدامات ایذایی و تروریستی علیه ملتهای منطقه غرب آسیا، اهداف استعماری آنها را محقق کند اما رویدادهای اخیر نشان میدهد که بومرنگ این بدخواهیها به سمت کشورهای غربی برگشته است و افکارعمومی این کشورها با محاکمه آنها خواستار بازنگری این سیاستهای نژادپرستانه هستند؛ مسألهای که به زعم کارشناسان توجه و عدم توجه به آن، حاکمیت آمریکا و دولت بایدن را با چالشی جدی مواجه کرده و به افول هژمونی آن میانجامد.
یکی ازموضوعاتی که ریاکاری و استانداردهای دوگانه دولتهای غربی را بهصورت واضح آشکار کرده و موجب رسوایی آنها میشود استفاده دوپهلو از پدیده تروریسم است. سیاستمداران غربی از یکسو در سخنرانیها و موضعگیریهایشان مکررا از لزوم مقابله با تروریسم میگویند و از طرف دیگر با حمایت از گروههای تروریستی و تقسیم آن به دو بخش خوب و بد، رویه دروغین خود در فریب افکارعمومی را آشکار میکنند.
سناتورهای آمریکایی و دیپلماتهای اروپایی پشت تریبونهای رسمی، خودشان را دشمن نخست گروههای تروریستی معرفی میکنند اما تاکنون عملیات قابلتوجهی از سوی آنها علیه اهداف غربی صورت نگرفته است و همواره در راستای تحقق اهداف آمریکا که جنگافروزی و دستاندازی به ثروتهای ملتهاست حرکت کردهاند و بیدلیل نیست که از حمایت آنها نیز برخوردار هستند و تروریسم در خدمت آمریکاست؛ مسألهای که با نگاهی به عملکرد دولتهای غربی قابل رویت است و میتوان رد پای آنها را در روابط متقابل دید. تشکیل دولت غاصب صهیونیست که مصداق کاملی از تروریسم است بخشی از این تعامل است که صدمات زیادی را بر پیکره جهان اسلام و جامعه بشری وارد کرد. شواهد و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد مقامات اروپایی با همراهی صهیونیستها، از حمایت مردم بیدفاع غزه خودداری کرده و ناقض حقوقبشری شدهاند که داعیه پاسداری از آن را دارند و عجیبتر آنکه در برخی موارد از اقدامات بشردوستانهای که در حمایت از حقوق مردم فلسطین انجام گرفته است نیز جرمانگاری کرده و مانع ارسال کمکهای بشردوستانه شدهاند.
نقش آمریکا در تثبیت جریانهای تروریستی
می سال ۱۹۴۸ بود که اعلامیه دولت آمریکا مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل صادر شد. درحالیکه این طرح هنوز در مجمع عمومی سازمان ملل در جریان بود و کارشناسان مشغول بررسی و گفتوگو درباره طرح قیمومیت بودند اما تصمیمگیرندگان کاخسفید مثل همین حالا که چشم و گوش خود را نسبت به جنایات صهیونیستها بستهاند، بدون توجه به نتایج بررسی سازمان ملل، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و مسئولان اسرائیلی نیز استقلال خود را اعلام کردند و این آغاز راه آمریکا برای حمایت از اسرائیل بود. موضوعی که در این هفتهها بهدلیل آن به مصاف شهروندان کشورش رفته و حتی برای حفاظت از منافع اسرائیل تمام اصول قانونی را زیر پا گذاشته است.
رئیسجمهور آمریکا در ادامه تصمیمهای متعددی را در راستای پاسداری از موجودیت نحس اسرائیل اتخاذ کرده و در نخستین ملاقات رسمی با مقامات صهیونیستی، مبلغ صدمیلیون دلار در اختیار آنها قرار داد و با تأسیس دفتر سیاسی در تلآویو به روابط دیپلماتیک میان آمریکا و اسرائیل رسمیت بخشید تا سایر کشورها نیز از این قاعده پیروی کنند. خوابی که برای منطقه غربآسیا دیده بودند و با جهاد رزمندگان محور مقاومت کابوسی شد که علاوه بر اضمحلال صهیونیستها برای آمریکاییها نیز پرمخاطره شده است. اما آمریکا به همین هم بسنده نکرده و تلاشهای زیادی را برای پذیرش اسرائیل در سازمان ملل متحدانجام داد واین خوشخدمتیها بالغو تحریم نظامی وارسال اسلحه به اسرائیل از طرف آمریکا تکمیل شد و مجموعه این کارها اراده آمریکا در تشکیل این رژیم تروریستی را نشان میدهد که علنا اعلام جنگی علیه اعراب و ساکنان فلسطین بود.
ریشههای تروریسم در غرب آسیا
این سلسلهاقدامات باعث شد تا کشورهای غربی به رهبری آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و دلارهای نفتی برخی حکام دستنشانده در منطقه اضلاع مثلث تروریسم را در منطقه غربآسیا کامل کنند. برخورداری از منابع طبیعی فسیلی یکی از مواردی بود که باعث شد تا غربیها چشم طمع به این منطقه دوخته و این پهنه جغرافیایی را تبدیل به مأمن تروریستها کنند. از سوی دیگر وقوع جنگ در این منطقه سود کلانی را نصیب این دولتهای استعماری میکرد و آمریکا برای ادامه حیات خود محتاج میلیونها دلاری است که از طرف کارخانههای اسلحهسازی به خزانه آنها سرازیر میشود. پس پرواضح است که جنگافروزی از طریق حمایت از تروریسم در منطقه بهترین راه برای جوشدادن این معاملات پرسود است.علاوه بر آمریکا، اسرائیل نیز به دلایل متعددی برای حمایت از گسترش تروریسم در منطقه اشتیاق دارد: از ابتدای تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی در غربآسیا و در قلب سرزمینهای اسلامی حفظ امنیت مهمترین دغدغه این رژیم بوده و هست. از طرفی صهیونیستها بهدلیل نداشتن وسعت و جمعیت کافی بهمنظور جنگ مجبور است تا از درگیری بلندمدت با کشورهای منطقه و حتی جنبشهای اسلامی مانند حزبا... و حماس اجتناب کند. بنابراین بهترین راه برای درگیرنشدن مستقیم در منطقه حمایت از گروههای تروریستی است تا کشورهایی مانند سوریه، لبنان و ایران درگیر مبارزه با تروریسم شوند و از مبارزه با اسرائیل دست بردارند.
تولید و حمایت تروریسم از سوی آمریکا یکی از توطئههای پنتاگون است تا طی آن رقبای منطقهای این دولت استکباری مشغول حلوفصل این مسأله ویرانکننده در داخل مرزهایشان باشند و برای رهایی از آن دست به دامان آمریکا یا متحد صهیونیستها شوند و بهاینترتیب این کشورها علاوه بر اینکه مجری سیاست آمریکا باشند، منافع اقتصادی چشمگیری را نیز نصیب دولتهای غربی کنند. پس از بهار عربی و سقوط حکومتهای خودکامه در آفریقا و غربآسیا، حکومتهای وابسته که با دیدن عاقبت همکیشان خود دچار هراس شده بودند برای رهایی از خشم مردم به دولتهای تروریستپرور متوسل شدند و اعتراف مقامات آمریکایی در تاسیس داعش نشان از همراهی مستمر آنها با گروههای تروریستی دارد و عجیب آنکه بازهم دولتهای خودکامه وابسته به غرب از گزند داعش در امان بودند.
حمایت دولتهای اروپایی از گروهک تروریستی منافقین و پشتیبانی از گروههای مسلح تجزیهطلب مثالهای نغزی است که نشان میدهد دولتهای غربی با استانداردهای دوگانه خود گاهی برای مقابله با تروریسم به کشورهای دیگر لشکرکشی کرده و استقلال آنها را زیر سؤال میبرند و بعضا با پذیرش افرادی که نقش مستقیمی در کشتار ۱۷هزار نفر از شهروندان ایرانی داشتهاند، تمام قوانین مرتبط با این موضوع را زیر پا گذاشته و برای آنها فرشقرمز پهن میکنند.
به هرتقدیر وقایع این روزهای غزه وجنون نسلکشی توسط صهیونیستها و حمایت عریان مدعیان حقوقبشر از این رژیمنژادپرست نشان میدهد که باید مراقب آدرس غلط رسانههای غربی بود. موضوعی که در نامه رهبر معظم انقلاب که سالها پیش خطاب به جوانان اروپایی نوشته شده بود هم به آن اشاره شده بود و معظمله فلسطین را مرز حق و باطل عنوان و تاکید کرده بودند: «تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستوجو کرد.» بنابراین صحنههای غمانگیزی که این ماهها از غزه مخابره میشود ریشه در خشونت آمریکایی دارد و به فضل خدا با بیداری جهانی که در سطح جهان فراگیر شده است، به نابودی صهیونیسم و آزادی قدس منجر میشود.
انتهای پیام